سلنوفیلیا (ندیمه قرتی) به قلم نسترن قره داغی
پارت پنجم :
حسابی از ایسگا کردنش کیف کرده بودم، به خاطر همین سرم رو به نشونهی چی میگی تکون دادم که حرصی طرف سیروس کچل برگشت و گفت: این کرم هست که.
سیروس یکم چشمهاش رو ریز کرد و درحالی که داشت به سمتم میاومد گفت: این کره؟ پس الان کی داشت بدو بد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
س
00گ