ندیم به قلم نرگس نعمت زاده
پارت یازده
زمان ارسال : ۱۱۱۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
خوشبختانه، این بار مزاحم نشد و با تک چرخی که کنارمان زد، کم کم دور شد.
فقط می خواست خودنمایی کند!
نازنین طاقت نیاورد و با عصبانیت گفت : انشالله به سر خیابون نرسی .
لبی گزیدم و گفتم : عه نازنین نفرین نکن.
به طرفم برگشت. تقریبا داشت در کوچه فریاد می زد. <
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
زینب
۱۵ ساله 20من رفتم رمان شومینه رو تو سه روز خوندم خدایی خفن بود💞💖😍👌😘 نویسنده جونم خواهش میکنم تند تند پارت بزار چون من خیلی از رمان هاتون خوشم اومده