پارت ده

زمان ارسال : ۱۲۶۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه



ترسیده و مضطرب سرش رو بالا آورد و خیره خیره نگاهمون کرد که سوالی سرم رو به چپ و راست تکون دادم؛ اونم که انگار تازه یادش اومده باشه برای چی اومده، فورا از جاش بلند شد و همون‌طور که لباس‌هاش رو تکون می‌داد با تته پته گفت: ب.. ببخشید من.. یعنی آقای چارانی.. یعنی نه ثمر هم.. همون خانم نقوی زنگ زدن به من.. بعد چیزه.. گفتن که... 
کلافه میون حرفش پریدم و از جام بلند شدم.
- چی‌ میگی نیاز؟ و

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.