رمان مدیر معاون (عشق سریالی) - VIP به قلم نسترن قره داغی
پارت یکم :
با صدای زنگ گوشیام چشمهام رو نصفه نیمه باز کردم و به اسم روی صفحه خیره شدم.
اهه بازم که این معراجه دیوانه بود؛
از اون موقع که از اردو اومدیم مثل سیریش چسبیده به من، حتی ساعت سه صبح هم ول نمیکنه.
حرصی رد تماس دادم و با خمیازهای ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
محی
00عالییی