رمان مدیر معاون (عشق سریالی) - VIP به قلم نسترن قره داغی
پارت دوم :
متعجب و هنگ کرده چشمهام رو گرد کردم و با صدای لرزونی لب زدم: چرا؟ گربه بود من دیدم.
فقط شکاک نگاهم کرد که آب دهنم رو سخت قورت دادم و مظلوم به سمتش راه افتادم که به طرف خونه راهنماییام کرد و خوشبختانه خودش هم باهام داخل اومد.
با خیال راح ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نفس
00عالی