مدیر معاون (عشق سریالی) به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و دوم :
ماشین رو بی هوا کنار خیابون نگه داشت و گیج به من نگاه کرد که در رو باز کردم و گفتم: میشه یه چند لحظه اینجا باشید تا من برگردم؟
سری به نشونهی تایید تکون داد که از ماشین پیاده شدم و با دو به سمت داروخونه رفتم.
داشتم چی کار ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
??
00عااالی