مدیر معاون (عشق سریالی) به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و سوم :
یه تای ابروش رو بالا انداخت و درحالی که ضربهای به پیشونیام میزد گفت: مغز تو معیوبه، تقصیر منه؟
حرصی خودم رو عقب کشیدم و همونطور که با پشت دست چشمهام رو میمالیدم لب زدم: ولم کن!
متعجب ازم فاصله گرفت و یه چند لحظهای ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
...
50قشنگ ترین قسمت رمان قطعا همین پارت بود