پارت چهارم

زمان ارسال : ۱۴۲۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

خانواده همسر آینده ام برخواستند و قصد رفتن کردن و من تمام مدتی که راجب به آینده ام تصمیم گیری میشد به این فکر می کردم که

چه قدر احتمال دارد امشب فرار کنم؟

هیچی از مراسم نفهمیدم جز لبخند های منفور بی دندان مردک!

رفتند و زینب نرفت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.