حکم کن به قلم مرجان فریدی
پارت سوم :
نگاهم کرد و خیره در چشمان
غم زده ام گفت:
-دراز بکش زخمت رو ببینم
بی حرف دراز کشیدم و لباسم را بالا زد
بانداژ را آرام برداشت و به پوست ملتهب و سرخم زل زد و گفت:
-بعید میدونم لک بشه میره
نیشخند زدم...
...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
.
00000