زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) به قلم آمنه آبدار
پارت هجده
زمان ارسال : ۱۱۸۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
پیاده به سمت خانه میروم...
دست کم آرامشی آنجا دارم اما اینجا، بیرون از خانه، هیچ چیز نیست.
کاش میتوانستم قید اینجا را، خانه را، خودم را بزنم و بروم.
گاهی خسته میشوم اما رسالتی بر عهدهام است که مجبورم تا مرگ آن را انجام دهم.
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
nazanin
110اصلا رفتم تو شوک که قاتل داستان مثل یه دانشجو توی دانش کار میکنه یا شاید درس میخونه . از مستر بلک انتظار نمیرفت به اون دختر کمک کنه ! 😁😂