زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) به قلم آمنه آبدار
پارت دوازده
زمان ارسال : ۱۱۹۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
استفان با همان لبخندی که سعی در پنهان کردنش دارد، دستش را روی سینهاش، روی کاغذ ها میگذارد.
- باشه.
نگاهش عصبیتر و حرصیتر روی هر دو نفرمان میگردد و آخر سر از اتاق بیرون میرود.
با رفتنش شلیک خنده ویلیام بالا میرود.
مارگار ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
سرگرم کنندست
00هیجان انگیز