زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) به قلم آمنه آبدار
پارت سیزده
زمان ارسال : ۱۱۹۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
دستی که روی چهارچوب محکم شده بود، در آنی سست میشود و در مرز افتادن است که خودش را محکمتر میگیرد.
رنگ پوستش از فشاری که وارد میکند، به سفیدی میزند و رنگ صورتش پریده است.
لبش دو بار ضربانی بالا میرود و بیفاصله از هم به حالت قبلی باز ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نمینویسم?
70آمنه جون خیلی رمان هات خوبه همه رو میخونم واقعا ارزش چاپ دارن رمان سنسار فوق العاده بود امیدوارم بتونم کتابشو تهیه کنم و بخونم خیلی خوشحالم که فرصت اظهار نظر دارم خیلی دوست دارم😘😘