پارت شصت و ششم :



هنگ کرده، دست‌های لرزونم رو به کابینت‌ کنارم گرفتم و آروم آروم به سمتش برگشتم که دیدم از جاش بلند شده و با اخم‌های درهم به این سمت میاد.

- زری؟ چرا جواب نمیدی؟ چی میگه رضا؟ اینا رو مگه تو نخریدی؟ 

لب‌های خشک شده‌ام رو به سخت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.