به طعم خون - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت هجده :
خیره نگاهش کردم.
عصبی و کلافه گفت:
-خودم بنشونمت؟
قبل این ک کاری کنه عصبی با قدمای بلند با حرص رو صندلی نشستم.
به سمت کتابخونه رفت.
نگاهش و به بالا ترین قفسه دوخت.
دستش و بالا برد.
کتاب مشکی رنگ قطور از بین کتابا بیرون اومد و پایین افتاد.
با دستش کتاب و رو هوا گرفت و به سمتم چرخید.
همون طور ک صفحه اول کتاب و چک میکرد گفت:
-ترجمه فارسی نداره...ولی ترجمه ایتالیایی
مطالعهی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۲۷۴ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
...
10من فکر نمی کردم به این زودی بخواد همه ی حقایق رمان رو بگه😐
۴ سال پیشSara
۱۶ ساله 10لعنتی تو خماریم کلا💙😂
۴ سال پیشMehrAna
20عالییییییییییییی بووووود برگام ریخت ایولللللل🤔😍😍❤ من یدونع از اینا میخوااااام میشه بیاد شیراز؟😂😂بیا منو بدزد لهنتی😁
۴ سال پیشLeily
30عالی بود دختر عالییییییییی قلمت لنگه نداره مثل همیشه متفاوت و زیبا
۴ سال پیشHana
60یکی بیاد فک منو از رو زمین جم کنع😐😂پشمااااااااااام چقد خوووووب بود خوب نهه فوق العاده بود کپ کردممم جمله های ت کتاااب واااااااو دمتون گرم🍭
۴ سال پیش
الهه
00بازی شروع شد