تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت شصت و دوم :
متعجب یه تای ابروش رو بالا انداخت و با تک خندهای گفت: نشونش کنید؟ چند سال نشونش کنید؟ مگه میشه این همه وقت نشون بمونن؟ مصطفی قبول نمیکنه.
نفس خستهای کشیدم و درحالی که از جام بلند میشدم، روسریم هم درست کردم و گفتم: اونش رو به ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ღارﳙـ๛ســ♛
100نویسنده ؟ سازنده ؟ امروز عید بود 😒 من قانعم بخدا یک پارت😓عیدی