پارت پنجاه و نهم :



هنگ کرده از حرفم، تک خنده‌ی حرصی نثارم کرد و از لای دندون‌های قفل‌ شده‌اش لب زد: جذاب؟ خوش اخلاق؟ فکر کنم گفته بودم که دوست ندارم راجع به گذشته مریم بشنوم، نه؟ 

خوشحال از اینکه موفق شده بودم حرصش رو دربیارم، لبخند تخسی زدم و زمزمه ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.