تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت پنجاه و هشتم :
متعجب از حرفش، با چشمهای گرد شده نگاهش کردم که یکم بهم نزدیک شد و گفت: ببین زری خانم، من از هر چیزی خبر دارم؛ هر کاری کنی، هر جا بری، هر حرکتی بزنی من میفهمم. اما اگه تو خودت بیای و با زبون خودت بگی، همه چی خیلی قشنگتر میشه؛ با کار ج ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
من
80چرا امین گفت دوسش داشتم مگه الان نداره؟