پارت دوم

زمان ارسال : ۱۰۴۷ روز پیش

-تو اونجا چیکار میکنی ها؟

معاون داد زد.

سرم و چرخوندم اویسا کنار در دفتر با چشمای گریون ایستاده و من و نگاه میکرد.

نگاهم و ازش گرفتم.

با اخم رو ب معاون نگاه کردم.

اویسا با بغض گفت:

-اون تام و واسه نازنین خریدم...می ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید