مدیر معاون (عشق سریالی) به قلم نسترن قره داغی
پارت سی و ششم :
با حس سنگینی چیزی روی گردنم، خیلی آروم چشمهام رو از هم باز کردم و به دور و بر خیره شدم؛ همهی اتاق رو تاریکی پوشونده بود و هیچ صدایی جز صدای نفس کشیدن نمیاومد.
نمیدونستم دقیق کجام و کی پیشمه، به خاطر همین توی همون خواب و بیدار ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
باران
10سلام یسوالی این رمان جلد اول داره ؟ اسمش چی هست؟ آخه هی اشاره به قبل داره .ممنون میشم اسم رمان جلد اول رو بگین بهم .