پارت ده

زمان ارسال : ۱۲۳۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه

-اون خانوم و میبینی؟
سرم و چرخوندم...با اخم به زن زل زدم.
دستی به کت دامنش کشید و بهم نزدیک شد.
لبخند زد:
-سلام رونیا! میدونم الان دوسم نداری...ولی قول میدم...
با گریه جیغ زدم:
-اون مامان من نیست...مامان خودمو میخوام.
خانومِ لارن دستی به گردنِ باریکش کشید.
همه بچه های پرورشگاه میگفتن یه روز از لاغری زیاد میمیره.
-خانوم کانته من عذر میخوام یکم سرتقه گفته بودم ک...
زن


رمان به طعم خون رمان به طعم خون

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • روژی

    00

    عالی

    ۱۱ ماه پیش
  • Leily

    10

    لعنتی عالییییییییی بود مثل همیشه مرسی خسته نباشی

    ۳ سال پیش
  • Fatem

    ۱۹ ساله 30

    پشمانممممممم 😐 خیلی خوووو خفننننننن بوووووووووودددددد🤤🍷🦇❤

    ۳ سال پیش
  • Mehrana

    30

    معرکهههههه بود مثل همیشهههه😍😍😍😍

    ۳ سال پیش
  • Hana

    40

    عوووووف چنقده باحال و خفننن🤤😋عاااااالی بود بوس بهتون جیگرا😘💗

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.