به طعم خون - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت یازده
زمان ارسال : ۱۲۳۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
اما رنگ و روی پریده و چشمای ناباورش برعکسش و میگفتن.
دستش پایین اومد.دستاش میلرزید و فکش منقبض شده بود.
پسر کناریش با تعجب گفت:
-چیکار میکنی؟
تئو نمیتونست حرف بزنه دندوناش روی هم قفل شده بودن.
سنگ و به سختی ب سمت صورت خودش برد و محکم ب وسط پیشونیش کوبیدش.
پسر قد کوتاه و کچل کنارش دادی زد و بازوی تئو رو گرفت ک تئو دستی ک باهاش سنگ خونی و گرفته بود و بالا برد و ب سر دوستش کوب
Leily
30پارتا خیلییییییییی خوبن عالی بود مثل همیشه خسته نباشی