پارت سی :



چیزی نگفت و با لبخند ضایعه‌ای ازم فاصله گرفت و بعد از چک کردن میز، خیلی زود پایین رفت.

ما هم حرکت خاص دیگه‌ای نزدیم و بی‌صدا مشغول غذا خوردن شدیم، اما من خیلی نتونستم خودم رو کنترل کنم و بیخیال غذا همون‌طور که به نیاز نگاه می‌کردم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.