مدیر معاون (عشق سریالی) به قلم نسترن قره داغی
پارت بیست و نهم :
بیحرف فقط نگاهش کردیم که خودش زودتر از ما راه افتاد و همونطور که از پلهها بالا میرفت گفت: فقط بیاید ببینید اینجا چه خبره، به به!
به همراه بقیه بالا رفتم و دهن کجی به میز تزیین شده با شمع و گل کردم و زیر لب واسه خودم گفتم: آره ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Gharibe
00عالیییی😍