پارت سی و یکم :



- خوبه، اصلا عالیه! کجاست؟ 

با استرس نگاهم رو به چشم‌های عسلی صابر دوختم و سینی چای رو جلوش گرفتم که نیم نگاه عصبی بهم انداخت و همون‌طور که چای برمی‌داشت، سرش رو به سمت حسین کج کرد.

- طرف‌های شمال شهره؛ حالا آدرس دقیقش رو بر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.