پارت هشتم

زمان ارسال : ۱۲۴۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

در کلاس و با سرعت باز کردم و از کلاس خارج شدم.
نفس نفس میزدم.
دستم   به دیوار بند کردم کوله پشتیم  و روی زمین میکشیدم...قدرت برداشتنش و نداشتم.
همه دانش اموزا از کلاس خارج شدن.
استاد رو به یکی از دانش اموزا گفت:
-زارعی برو دفتر ب مدیر اطلاع بده یکی و بفرستن شیشه ها رو جمع کنن.
دانشجوها پچ پچ میکردن..صداشون و واضح نمیشنیدم.
ولی نگاها رو من بود.
استاد با اخم گفت:
-همه


رمان به طعم خون رمان به طعم خون

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Leily

    30

    طفلک سام یه کتک هم خورد کپ کرد بچه عالییییییییی بود مثل همیشه مرسی ازت خسته نباشی

    ۳ سال پیش
  • MAHSA

    30

    ژااان عالی بووود❤💫

    ۳ سال پیش
  • zizi

    40

    جاان جااان چ خوب بود🥰♥️

    ۳ سال پیش
  • Hana

    50

    جوووون چ خفن بوود😂عاااالی خعلی خوب بود سام چ باحاله بچم یکیییی بیاد ی سام ب من بده😐💔😂😂 دم همتون گرررم مااااچ ب سر وکلتون😋💗💋💋💋

    ۳ سال پیش
  • fatem

    ۱۹ ساله 40

    مثل همیشه عالییییییییی😍🦇🍷 کاش پارت هدیه هم داشته باشیم 😫

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.