اولین مرگ به قلم مبینا حاج سعید
پارت سی و دوم
زمان ارسال : ۱۲۸۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
دیگه چیزی نگفتن ولی هنوز صداشون میاومد که آروم با هم بحث میکردن. از کارهاشون خندهام گرفته بود!
اگه یه دختری بودم که ناز و عشوه بلد بودم میگفتم عاشقم شدن ولی عاشق چیم؟ عاشق خشن بودنم؟ عاشق بیخیالیم؟ عاشق این که معلوم نیست تکلیفم چیه و چه کس ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Melisa
31کاش عکس کارن با وحید جا ب جا شع😐💔