پارت بیست و دوم :



متعجب به قیافه‌ی شیطونش نگاه کردم و حرصی همون‌طور که بالش کنارم رو طرفش پرت می‌کردم غریدم: نخیرم! اگه همچین چیزی هم باشه مال بعد محرمیته!

خنده‌ی بدجنسی سر داد و همون‌طور که بالش رو می‌گرفت و روی پاهاش می‌ذاشت بی فکر گفت: آره خب با ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.