مدیر معاون (عشق سریالی) به قلم نسترن قره داغی
پارت بیست و یکم :
ناچار از پشت میز بیرون اومد و به سمتم راهی شد که دستی به علامت ادب برای داداشش تکون دادم و زودتر از اونها حرکت کردم.
مهرسا و نیازم خیلی زود به خودشون تکونی دادن و دنبالم راه افتادن که به همون زودی به میز باباینا رسیدیم و همون ات ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Narges
00خوبه