شومینه به قلم نرگس نعمت زاده
پارت سی و نهم
زمان ارسال : ۱۴۳۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
همه ی نگاه ها به سمتم چرخید، اما من همچنان نگاه یخی ام را به چشمان مرموز کمیل دوخته بودم.
خیلی خشک گفتم : ممنون. می خواستم باهات حرف بزنم.
خودش فهمید باید سر خر ها را بفرستد پی نخود سیاه.
عده ای فهمیدند و خودشان ر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
طهورا
10حامی هم یه غروری داره آرامش داره عرور حامی رو زیر پاهاش له میکنه حامی دیگه غروری براش نموند