تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت بیست و سوم :
هنگ کرده فقط نگاهش کردم که با پوزخند ریزی دوباره گفت: چی شد؟ خوشت نمیاد؟
دستم رو به اوپن آشپزخونه تکیه دادم و همونطور که منگ بهش نگاه میکردم گفتم: چرا؟ برای چی باید خونهی خودت و مریم رو بدی به من؟ پس مریم چی؟
شونه بالا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
sky
145تا دیروز از حجب و حیای زری تعریف میکردیم حالا اومده با یه مرد غریبه کل کل میکنه😒 آمین هم که نه به اون سر به زیری که خودشو جلو زنش مظلوم میکرد، نه به این پز دادن و راحت حرف زدنش با یه زن نامحرم😐