تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت بیست و دوم :
مردد نگاهم رو به ساختمون خیریه دوختم و به مامانش زل زدم که پشت پنجره ایستاده بود و نگاهمون میکرد.
من الان چی کار باید میکردم؟ نکنه فکر بدی بکنه؟
با بلند شدن صدای دوبارهی شوهر مریم، نگاهم رو از مادرش گرفتم و باز نگاهش کرد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ستا
۱۵ ساله 275چه غلطا😐من زنمو دوست دارم😒غلط میکنی دوسش داری🤦🏼 ♀بیشخصیت😬اخه با خودت نمیگی پس زری باکی مزدوج شه😒مرتیکه......