مدیر معاون (عشق سریالی) به قلم نسترن قره داغی
پارت چهارده :
هنگ کرده چشمهام رو گرد کردم و کامل به سمتش برگشتم؛ من همین جوریاش دارم از دستش سکته میکنم، هامینم بره که بدتر!
- نه! برای چی میخوای دیگه اینجا بمونی؟ تو پاشو برو هامین هست؛ شبم معراج میاد پیشم میمونه دیگه.
پوزخند تمسخرآ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
حدیث
00ه