پارت چهارده :



هنگ کرده چشم‌هام رو گرد کردم و کامل به سمتش برگشتم؛ من همین جوری‌اش دارم از دستش سکته می‌کنم، هامینم بره که بدتر!

- نه! برای چی می‌خوای دیگه اینجا بمونی؟ تو پاشو برو هامین هست؛ شبم معراج میاد پیشم می‌مونه دیگه.

پوزخند تمسخرآ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.