تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت شانزده :
صبح حسین زودتر از همیشه از خواب بلند شد و همونطور که بند و بساطش رو برمیداشت، خیلی سرسنگین از خونه بیرون رفت.
منم دلگیر و کلافه از اتفاق پیش اومده، هول هولکی خودم و رضا رو آماده کردم و فورا از خونه بیرون زدم.
جلوی در با یکم تعلل رضا رو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
متین
۱۵ ساله 00وای نهههههه خدااااا چرا تموم شددد تازه رفته بودم تو هیجانش