تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت چهارده :
روبهروش نشستم و بیحرف براش غذا کشیدم که نیم نگاه مشکوکی بهم انداخت و لب زد: دربارهی چی میخوای باهام حرف بزنی؟
نگاهم رو به نگاه کنجکاوش دوختم و همونطور که بشقاب برنج رو طرفش هول میدادم گفتم: دربارهی همه چی؛ کارت، وضعیت زندگیمون، ساره.
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مهسا
20خدایی زدی چرا یه جوریه😕