پارت چهارده :

روبه‌روش نشستم و بی‌حرف براش غذا کشیدم که نیم نگاه مشکوکی بهم انداخت و لب زد: درباره‌ی چی می‌خوای باهام حرف بزنی؟ 

نگاهم رو به نگاه کنجکاوش دوختم و همون‌طور که بشقاب برنج رو طرفش هول می‌دادم گفتم: درباره‌ی همه چی؛ کارت، وضعیت زندگیمون، ساره.

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.