شومینه به قلم نرگس نعمت زاده
پارت سی و پنجم
زمان ارسال : ۱۴۴۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
خیره خیره نگاهش کردم. انتظار داشتم پشت من در آید. طرفداری ام را نکرد هیچ، علنا از خانه بیرونم هم کرد.
با کلافگی و اعصابی خراب، از مادرم و هستی خداحافظی کردم و به بهانه ی صاحب کارم از خانه بیرون زدم.
***
دکمه ی اف اف را فش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فضولو بردن جهنم:|
۱ ساله 101تفففف:|💔 بابا طوفانی ژوونممم ول کن این اق حامیه مارو خووو بچم کارش به جیغ فرا.... عه ینی فریادفرابنفش کشیده دیگه😬🌸 یکم احساسیت لفطا😐😂