پارت سی و سوم

زمان ارسال : ۱۴۴۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

دیگر چیزی نگفتم.

سینی را که گذاشت، گفت : من می رم لباس های خانم رو اتو بکشم، کاری داشتین صدام کنین.


بی توجه به حرفش گفتم : چرا وقتی نیست بهش می گی خانم؟


ریز و خجالتی خندید و گفت : از بس گفتم دیگه عادت کردم.
...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.