پارت سی و دوم

زمان ارسال : ۱۴۴۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه

لحظاتی را خیره خیره نگاهم کرد و بعد، بدون آنکه حرفی بزند، با قدم هایی بلند به سمت در خروجی رفت.


آنقدر آنجا ایستادم تا صدای کوبیده شدن در را بشنوم.


از مردانی چون او که تا لحظه ی آخر عمرشان، همه چیزشان را از پدر خود داشتند ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.