آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت صد و هشتم
زمان ارسال : ۲۵۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 16 دقیقه
رز از نوشیدن چای دست کشید.نگاهش را از بین انسانهای حاضر در محوطه بیرونی بیمارستان عبور داد و به دلارا خیره شد.
_سه روز زیر یه سقف باهاش بودم ولی حتی نتونستم درست و حسابی باهاش حرف بزنم!فکر میکنم امروز از تو چیزی رو خواستم که خودم نتونستم انجا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آزاده دریکوندی
00ای بردیای حبس کشیده....💔