پیانولا به قلم مرجان فریدی
پارت بیست و نهم :
به گردنم چنگ زد، با غیض غرید:
_فکر کردی کی هستی؟ هان!؟ پاپتی با دوتا شوهر کردن و بیوه بودنت، فکر کردی برات صف کشیدن؟
با بغض سعی کردم هولش بدهم امّا زورم نمیرسید. چشمانم خیس شده و او با لذّت غرید:
_چیشد؟ ترسیدی؟
دستم را روی میز کشیدم، به خرخر افتاده بودم و نفسم در نمیآمد.
دستم ماگم را لمس کرد و با سرعت ماگ را برداشتم و به سرش کوبیدم.
با آخ بلندی که گفت رهایم کرد، نفس
مطالعهی این پارت حدودا ۸ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۳۲۸ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Fatemee
12ماگ هم خوبه همین که زدی تو سرش خوبه این عمه خانم چرا سکته نمیکنه بمیره میکائیل هم که یه خورده شل کن داداش چه زجری میکشه خزان بچم
۴ هفته پیشرقیه
10عالی
۱ ماه پیش،parya
50دلم برای خزان خونه چه دردی میشکه این دختر 🥺🥺خیلی خوب تمام حس ها منتقل میکنی مرجان دستت طلا عزیزم
۹ ماه پیششیدا
00هعی🫠
۱۱ ماه پیشالهه
10من امدم بسمالله شروع
۱۱ ماه پیشNfs
100میکائیل آخ میکائیل..ولی خزان فقط به یکی نیاز داره تا باورش کنه.نیاز داره توی حوض نمک زندگیش یکی آبنباتش بشه،میشه شیرین شی میکائیل؟! مرجان میشه زودتر شوری میکائیلو بگیری، بسه،قلبم دیگ از درد پودر شده
۱۱ ماه پیشHana
30اولا که سالار عزیز تو روح خرت دوما من واقعا دارم میمیرممم بفهمم چ خبرههه عرررررر بچهاممم خیلی خوبههه این رمانم نمیتونم فعیطلزللزطلدز
۱۱ ماه پیشmona
40اخ این پارت چقدر چسبید فکر کنم اینجا استارت یه چیزایی زده شد چه حرکتی زد شازده کوچولو و چه حرفایی زد خزان کیف کردم. شازده کوچولو امیدوارم حق اون سالار عوضی رو کف دستش بزاری.
۱۱ ماه پیشباران
00آخخخخخخخ
۱۱ ماه پیشالی
50سالار من دهنتوووووو...... سالار من ....... سالار تف به سرفت کثافت مرتیکه سلیطه
۱۱ ماه پیشSaniya
70سالار الحق که بچه اون سلیطه ای
۱۱ ماه پیش
مرمر
10قشنگه