آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت نود و هشتم
زمان ارسال : ۳۰۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه
بهار روی صندلی نشستهبود و دست زیر چانهاش گذاشتهبود.جمله امیرسام مانند نوار کاست در ذهنش تکرار میشد.((فکرکنم کمکم دارم بهت علاقهمند میشم دخترقناد!))
گویا حسی ناشناخه ساکن قلب کوچکاش شدهبود!حسی فراسوی هرچه که تا به حال تجربه کردهبود!با ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
سمرا
10چرا من همش فراموش میکنم اهنگ رو پلی کنم؟!