آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت نود و نهم
زمان ارسال : ۳۰۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه
چندمتر دورتر از ویلا کیومرث در ماشین نشستهبود و تجمع نیروهای پلیس را نظاره میکرد.همواره خواهان عدالت بود و حال با دیدن دستبند نقرهای به دور دستان کیومرث؛میتوانست اندکی احساس رضایت کند.به واسطهی رز مدارک محکمهپسندی را به سرهنگ محمدی تحویلداده ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
masy
00مثل خوره دارم تند تند میخونم ولی هنوز به اون قسمتا نرسیدم 😂🥲الان اونجاییم که بردیا امیر جونمو دعوا میکنه میگه بهم نگو داداش بعد عاشقانه بهار و امیرم خوندمممممم الان برم دوباره بخونم که برسم به اق دا