پارت چهارده :

با باز شدن در نگاه‌مان برمى‌گردد به‌طرف بقیه که عمران پیشاپیش‌شان وارد مى‌شود و با سینى جوجه‌ها به‌سمت آشپزخانه مى‌رود. بعد تنها مرد غریبه‌ى میان‌شان را مى‌بینم که مطمئن نیستم خسرو باشد اما نگاه ماهرخ به اوست وقتى مى‌گوید: شازده‌ت این‌جاست!

نگ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.