پارت سیزده :

فصل ششم

نگار


سحر از پنجره‌اى که از آشپزخانه به تراس باز مى‌شود، به حیاط سرکى مى‌کشد. طورى که صداش به بقیه که توى تراس ایستاده‌اند برسد، داد مى‌زند: بهرام نذار بچه‌ها برن طرف استخر.

بهرام توى دیدرس نیست اما صدایش مى‌آید: ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.