پارت دوازده :

بعد از برگشتن نگار از اصفهان و قبل‌از ازدواجش، با این‌که گهگاه توى کتاب‌فروشى گیتى هم را مى‌دیدند اما باز هم شبیه دو آشنا بودند که از قدیم هم را مى‌شناختند نه بیشتر.
سحر کمى از دمنوشش را خورد: خسرو خواسته تو دورهمى این هفته باشی ولى حتى اگه از تو خوشش بیاد، معنیش این نیست که یه روزى ممکنه اتفاق بهترى بیفته.
منظورش از اتفاق بهتر واضح بود.
ــ منتظر همچین چیزى نیستم.
سحر لب

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت دیروز تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.