بازگرد و مرا به خانه برسان به قلم لیلا مردانی
پارت دوازده :
بعد از برگشتن نگار از اصفهان و قبلاز ازدواجش، با اینکه گهگاه توى کتابفروشى گیتى هم را مىدیدند اما باز هم شبیه دو آشنا بودند که از قدیم هم را مىشناختند نه بیشتر.
سحر کمى از دمنوشش را خورد: خسرو خواسته تو دورهمى این هفته باشی ولى حتى اگه از تو خوشش بیاد، معنیش این نیست که یه روزى ممکنه اتفاق بهترى بیفته.
منظورش از اتفاق بهتر واضح بود.
ــ منتظر همچین چیزى نیستم.
سحر لب
مطالعهی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.
این پارت دیروز تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.