پارت سوم :

در باز می‌شود، آوین پتویش را به دندان می‌کشد تا لرزشش نمایان نشود؛ ولی موفق نمی‌شود تا خود را کنترل کند. صدای باربارا و پیتر را می‌شنود. هردو نام او را بر زبان می‌آوردند. نمی‌تواند پاسخ بدهد. انگار که دستی روی دهانش قرار گرفته و سرمایی عجیب او را به ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.