آقای ایگرگ (Mr.Y) به قلم مریم بهاور84
پارت دوم
زمان ارسال : ۹۷ روز پیش
کورسوی نوری از ته باغ فضا رو روشن کرد.
قطرات بارون تا به حدی درشته که حتی نمیتونم باغ و از اینجا ببینم.
باریش ایستاد مقابلم:
- امر دیگهای دارید خانوم؟
تلخی رو عین موم از لبخند لبام کشیدم بیرون و سرمو کج کردم.
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
شروعش خوبه
00شروعش خوبه