پارت سیزده :

وارد اتاق که شده بود داریوش حتی سرش را بلند نکرده بود برای سلام دادن به او. به‌خاطر همین رفتارهایش بود که نمی‌توانست تحملش کند. همین غرور و خودبینی بی‌دلیل و نگاهی که از بالا به او داشت. چه چیزی باعث شده بود فکر کند رئیس اوست؟ کدام قانون به او این اجازه را داده بود، به‌جز توهمات مغز معیوب خودش؟!
چنان مشغول نوشتن و کشیدن نمودارهایی بود که هرکس خبر نداشت فکر می‌کرد تا الان حداقل به ده

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۵ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سمیرا

    00

    این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    عزیزم خیلی ممنونم خوشحالم دوست دارید 🤍🤍 قاتل مرده؟ من که خبر ندارم😁

    ۵ روز پیش
  • اسرا

    00

    همه مجرم هستن مگرخلافش ثابت بشه🙏

    ۵ روز پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    صد در صد🔎😁

    ۵ روز پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.