پارت دوازده :

طاها با اخمی کم‌رنگ، سوالی نگاهش کرد و او پوشه را بست و آن را برداشت. از روی صندلی بلند شد و افزود:

- قاتل‌های زنجیری اولین مقتول خودشون رو می‌شناسن!

طاها نیز بلند شد. پوزخندی زد و کمی جلو آمد.

- پس یعنی فکر می‌کنی اولین مقتول یه ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.