رمان احساس سرد به قلم عسل بمانی(fz)
ویراستار: بارانا _ فریبا
تعداد صفحات : 252
ژانر : معمایی عاشقانه غمگین اما با پایانی خوش
دانلود رمان احساس سرد
خلاصه رمان :
آخرش دیدی چه شد؟
یادت که هست ؟همیشه میگفتی آخرش دیگه خوشبختیه...
انگار راست میگفتی آخرقصمون خوشبختی بود
اما فقط برای خودت
برای من
آخرش تنهایی بیش نبود
آخرش من موندمواون همه خاطرات
آخرش من موندم فکر خیال تو ، عشقِ تو :)
من موندم یه دل شکسته
راستش، انگار
آخرش پایانِ من بودُ
آغاز تو
ادامه رمان:
دخترک ارام و با قلبی شکسته به ساعت نگاه میکرد ساعت 1شب بود اما هنوز نیامده دخترک بیچاره چقدر خود را برای اعتراف به دوست داشتن اراسته بود و چه خیال خامی که ان مرد علاقه ای بهش داشته باشد با صورتی پر از اشک و چشمانی که به سرخی میزد از زمین بلند شد به سمت اشپزخانه رفت و غذاهای که اماده کرده بود را داخل سطل زباله ریخت آن کیک را که برای ان کلی زحمت کشیده بود را داخل سطل اشغال پرت کرد و با قلبی شکسته به اتاقش رفت
ان طرف تر پسری در مهمانی و سرخوش بین دختران زیبا دختری درکنارش بود که او را کنارخود کشیدگویا این دختر ان عشق مقدسش بود دستی به سر دخترکشیدفکرش درگیر دختری شد که شش ماه است وارد زندگی اش شده و باعث دلخوری و سردی دختر در کنارش شده از برخورد سرد دختر عصبانی میشه و میگه
پسر :قول میدم هر چه زودتر طلاقش بدم خانمم
تو رو خدا انقدر سرد نباش
_:قول ؟
_:قول
:آرمان
_:جانم ترنمم
_:اذیتش کن
_ :باشه خانمم هر چی تو بگی حاضر شو ببرمت خونه منم دیگه برم فردا باید برم سرکار
_ :باشه عشقولی
با ناز گونه ی ارمان را گلگون میکندو با قدم هایی آرام به سمت اتاق میرود لباس هایش را میپوشد و از اتاق خارج میشود به سمت ارمان میرود
ارمان لبخندی به زیبایی عشقش میزند و دستش را میگیرد و پس خداحافظی با دوستان از مهمانی خارج میشوند و به سوی ماشین ارمان میروند در را برای ترنم باز میکند و بعد از نشستن او به سمت دیگر ماشین میرود و مینشیند استارت میزند و حرکت میکند
دخترک با همان لباس به سمت حمام میرود و زیر اب سرد می ایستاد پس از مدتی به خود می آید و حمام میکند حوله ی کوتاه صورتی خود را می پوشد و از حمام بیرون می اید
نگاهی به ساعت می اندازد و باز بغض گلویش را میگیرد ساعت 2نصفه شب است اما هنوز شوهرش نیامده یعنی ان مرد یک درصد هم نگرانش نیست با همان حوله و موهای خیس خود را بروی تخت می اندازد و خود پاهایش را در شکمش جمع میکند و چشمانش را می بندد
پس از مدتی دخترک به خواب فرو می رود
ارمان
پعد ازاینکه ترنم به خونشون رسوندم به سمت خونه خودم حرکت میکنم واقعا حضور دریا ازارم میده دوستش ندارم از دستش عصبانیم و خودم واسه یه دعوا و گفتن اینکه فردا میرم درخواست طلاق میدم خودم اماده کرده بودم در خونه با ریموت باز میکنم و بعد از پارک کردن ماشین به سمت خونه میرم در باز میکنم خونه غرق تاریکی و سکوت شده چند بار دریا صدا
میزنم اما جوابی نمیشنوم به سمت اتاقش میروم و در باز میکنم میبینمش که خوابیده عصبی میشم اون حق نداشت قبل از اینکه من بیام بخوابه به سمتش رفتم که بیدارش کنم که با دیدن صورت معصومش طوفان درونم به ارامش تبدیل شد اروم کنار تختش مینشینم و به صورت غرق خوابش نگاه میکنم اعتراف میکنم که حتی از ترنم زیباتر و خواستنی تر است
دستم ناخوداگاه به سمت موهایش کشیده میشود دستم به موهایش میخورد از خیسی موهایش باز عصبی میشوم این دختر اصلا
مواظب خودش نیست دستم به صورتش میخورد که از داغی صورتش وحشت به جانم می افتد
میخوام بلندش
کنم پتورا دورش میپیچم دستم را بر روی پیشانی اش میگذارم خدای من چه کنم
باید بیدارش کنم اروم صدایش میزنم اما تکان نمیخور چند بار دیگه صدایش میزنم که پلکش میلرزد و اروم چشمانش را باز میکند و من غرق میشوم در آن تیله های ابی مظلومش چشمان ابی اش را که میبینم یاد ترنم و ان چشم های دلگیر می افتم عصبی میشم من لعنتی اینجا چه میکنم
از جایم بلند میشوم لباسش را میگیرم و بلندش میکنم تعادل ندارد اما من بی رحم شده بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیلی محکمی بهش میزنم که بغض میکند و چشمانش پر از نفرت میشود داد میکشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :این چه طرز خوابیدن بود چرا فقط حوله پوشیدی غلط کردی قبل از من خوابیدی مثلا بخاطراینکه من بااین سروضع خوابیدی واقعا باورت شده شوهرتم؟ نزدیکش میشوم و عصبی گردنش را میگرم و به سمت خودم میکشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :اینو تو گوشت فرو کن من یه موی گندیده ترنمم با تو عوض نمیکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمان دریایش لب ریز از اشک میشود باز هم یاد چشمان ترنمم سیلی دیگری بهش میزنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو روی تخت پرتش میکنم و از اتاقش خارج میشوم به سمت اتاق خودم میرم و پس از تعویض لباس هایم میخوابم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان میخوابد و خبر ندارد از حال بد دختر ارمان میخوابد و خبر ندارد از قلب شکسته آن دخترک مظلوم که بدون هیچ کاری باید کتک بخورد دریا به سختی خود را به سمت عسلی تخت میکشاند و گوشیش را برمیدارد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشماره را میگیرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:جانم دریا خوبی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :حالم خوب نیست فقط بیا امیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوتلفن از دستش بروی زمین می افتد و بیهوش میشود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر با عجله لباس هایش را میپوشد و به سرعت خود را به ماشینش می رساند و حرکت میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا جای که میتواند گاز می دهد و پس از ده دقیقه به خانه ی دریا می رسد زنگ در را پشت سر هم میزند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان خشمگین از خواب بیدار میشود به سمت آیفون میرود که با دیدن امیر برادر دریا تعجب میکند و در را باز میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر به سرعت خود را به داخل خانه پرت میکند و سمت اتاق دریا می رود او حتی ارمان را هم ندیده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان پشت سر امیر به سمت اتاق می رود و قبل از باز شدن در دستش را بروی شانه امیر میگذارد و میپرسد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: چه خبرته نصفه شبی اینجایی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر بدون توجه به ارمان در اتاق را باز میکند و با دیدن دریای بی جون ضربان قلبش بالا میرود مگر نه اینکه ان دخترک همه نفسش است
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمگر نه اینکه جانش به جان ان دخترک مظلوم بسته است ارمان نیز شکه شده و قلبش از ان همه بی رحمی خود به دریا فشرده میشود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر با عجله خود را به کنار تخت دریا می رساند و
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمگر نه اینکه جانش به جان ان دخترک مظلوم بسته است ارمان نیز شکه شده و قلبش از ان همه بی رحمی خود به دریا فشرده میشود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر با عجله خود را به کنار تخت دریا می رساندو رو به ارمان فریاد میزند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:لعنتی چرا منو نگاه میکنی برو ماشین روشن کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان به خودش می اید و سریع سویچ ماشین را از روی کاناپه چنگ میزند و بدون تعویض سریع از خانه خارج میشود و سراسیمه ماشین را روشن میکند و از پارکینگ بیرون می اورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر با عجله خود را به ماشین می رساند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان در عقب را سریع باز می کند امیر دریا را مانند کودکی بی پناه به تن میکشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصندلی عقب مینشیند پس از چند دقیقه ای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان جلوی بیمارستان ترمز وحشت ناکی میکشد و سریع در عقب را باز میکند و قبل از اینکه امیر بتواند کاری کند دریا رابه تن میکشد و به سمت بیمارستان میدود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمین که وارد میشود شروع به کمک خواستن و فریاد زدن میکند پرستاری سراسیمه به سمت ارمان می اید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو به او میگوید که دریا را به روی آن تخت گوشه ی دیوار بگذارند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرستارها سریع دست به کار میشوند و دریا را از ان جا دور میکنند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدکتر از اتاق بیرون می اید امیر و ارمان سراسیمه به سمتش می روند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :چی شد دکتر خواهرم چطوره ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:دکتر حالش خوبه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :حالش خوبه به موقع رسوندینش تب بالای داشته نیاز به استراحت داره یکی دو روز مهمون ماست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو لبخند ارامش بخشی به سوی ان دو میزند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر ارام میشود و روی صندلی مینشیند و اما ارمان همان طور ایستاده و به این فکر میکند من چطور دلم اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر به ارمان نگاهی می اندازد و بی مقدمه می گوید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:میدونم با زور و اجبار ازدواج کردین و اینم میدونم که کتکش زدی اینو از لب پاره شده اش فهمیدم مطمئن باش اگه اینجا نبودیم از خجالتت در می اومدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند ماه دیگه صبر کن چند وقت دیگه که مادربزرگ از اینجا بره طلاقش میگیرم ولی اینو تو گوشت فرو کن ارمان به خدا قسم فقط اگه یک بار دیگه این اتفاق تکرار باشه مطمئن باش بدترش سحر میبینه تو که دلت نمیخواد سحر اذیت بشه میخواد ؟ درسته سحر عشقمه ولی دریا زندگیمه هر ادمی هم که باشه واسه زندگیش از عشقش میگذره ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان با فکی منقبض شده عقب گرد میکند و در دل به خود لعنت میفرستد بخاطر نگرانی بخاطر آن دخترک عوضی عصبی است و به دنبال ارامش با فکر زنگ زدن به ترنم لبخندی بروی لب هایش ظاهر میشود و سریع سوار ماشین میشود و خود را به خانه می رساند و اولین کاری که میکند به ترنمش زنگ میزند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از دو بوق ترنم جواب میده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :سلام عزیزم کاری داشتی نصفه شبی اخه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :دلم برات تنگ شده بود ترنم ارامش میخوام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :عزیزم من الان چیکار میتونم واست بکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :بیا خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:اون دختره نیست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:نه عشقم تا فردا از دستش راحتم بیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :باشه نیم دیگه اونجام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:منتظرم خانمم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irترنم تلفن را قطع میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:اه این مزاحم دیگه ولم نمیکنه نصفه شبی نمیزاره بکپم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا همین غرغر ها لباس هایش را میپوشد و از خانه مجردیش بیرون میزند و سوار ماشینش میشود به خانه ارمان میرسد و ایفون را میزند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان با زنگ ایفون از روی کاناپه میپرد و با نیش باز در را باز میکند خود را به استقبال عشقش میرساندو اورا می بیند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستش را دور کمرش حلقه میکند و با هم وارد خانه میشوند ارمان بی صبرانه ترنم را به سمت خود میکشدوهردو غرق درطعم شیرین خیال...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:ارمان خوابم میاد تو رو خدا بیا بریم بخوابیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان دست ترنم رامیگیرد و به سوی اتاقش می رودهر دو پس از مدتی به خواب فرو می روند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح دکتر بعد از معاینه دریا به امیر میگوید که حال خواهرش خوب است و میتواند او را به خانه ببرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر با خوشحالی کارهای ترخیص خواهرش را انجام می دهد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاو را سوار ماشین میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:دریا به مامان میگم واست غذای مقوی درست کنه واست ظهر میارم الان که رفتی خونه فقط بخواب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:باشه داداشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر جلوی خانه نگه میدارد و دریا را پیاده میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا زنگ در را میزند و در باز میشود بعد از وارد شدن به خانه امیر می رود از حیاط میگذرد و وارد خانه می شود همینکه سرش را بالا می اورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:زمانی که تحقیرم کرد و سیلی به دهنم زد که مثل دیوار ایستاده بودی و نگاه میکردی حالا که رفت اومدی جلو ارمان تا موقعی که طلاقش ندادی دیگه حق نداری به من زنگ بزنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو کیفش را از روی زمین برمیدارد و از خانه خارج میشود و در را محکم به هم میکوبد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه ی این ها تقصیر ان دخترپررواست برام مهم نیست سحر چی میشه انقد عذابت میدم که برای رهایی به ترنمم التماس کنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره ی بی ادب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان با خشم نگاهی به اتاق دریا می اندازد و به سمت اتاق خود می رود و خود را به داخل حمام پرت میکند و دوش اب سرد را باز میکند دوری از ترنم برایش سخت است و دنبال راهی است که ترنمش او را ببخشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز فکر خود لبخندی روی لب هایش ظاهر میشودشکنجه دریا بهترین گزینه برای بخشش ترنم است از فکرش انرژی مثبت میگیرد و شامپو را برمیدارد و...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از اینکه وارد اتاق شدم پشت در سر میخورم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبغض پنهان شده ام میشکند برایم سخت بود که اوکسی دیگررادوست دارد چقدر امیدوار بودم که شاید روزی به من علاقه مند شود اما با دیدن ان دخترهمه ی امیدم را از دست میدهم یاد ان دست های حلقه شده بیشتر عذابم میدهد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدای من چگونه تحمل کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سختی از جایم بلند میشوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن قسم خورده ام که که پشیمانش کنم برای عشق میجنگم تا بدستش بیارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند میشوم و لباس هایم را عوض میکنم به دستشویی می روم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو ابی به صورتم میزنم ارایش مختصری میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر اتاق را باز میکنم قبل از اینکه بیرون برم دستم کشیده میهشه و کمرم به شدت به دیوار میخورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه کسی که این کارو کرده نگاه میکنم که با دیدن چشمان به خون نشسته اش زبانم قفل میشود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا توانایی تکان خوردن ندارد اما با چشمانی ترسیده به ارمان خیره میشود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان عصبی است اما با دیدن چشمان مظلومش ساکت میشود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکرش درگیر مظلوم شدن خواهرکش میشود این مظلوم شدن چقدر شباهت به او دارد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان توانایی تحمل عذاب خواهرش را ندارد این را هم می داند که امیر دریا را خیلی دوست دارد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاو هم عاشق خواهرش است نمی تواند عذاب بدهد تا عزیز دردانه اش عذاب بکشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمانش را بروی صورت دریا متمرکز میکند و از او فاصله میگیرد دستی به موهایش میکشد و پشتش را به دریا میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا نفسی راحتی میکشد و با خود میگوید به خیر گذشتا فکر کردم الان با دیوار یکیم میکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان به سمت دریا برمیگردد و به مبل اشاره میکند و به دریا میگوید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:برو بشین حرف بزنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا سری تکان می دهد و به سمت پذیرایی می رود ارمان هم پشت سر او می رود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا می نشیند و ارمان هم روبروی او
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:خب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:ببین دریا نمیخوام اذیتت کنم خیال خام نکن فقط بخاطر سحر چون اگه اذیتت کنم اونم عذاب میکشه .خودت ترنم دیدی من اونو دوستش دارم امروز هم بخاطر تو باهام قهر کرد ازت عصبی ام اما به حرفت فکر کردم درسته من زن دارم و دوست داشتن یکی دیگه یک اشتباه بزرگه من تا موقعی که طلاق میگیریم دور ترنم خط میکشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیخوام با هم صلح کنیم من بخاطر کارم به اندازه کافی ذهنم درگیر هست حوصله این چیزارو ندارم صلح میکنیم و مثل دوتا دوست تا موقع طلاق با هم زندگی میکنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنظرت چیه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا در تعجب است و زیر لب زمزمه میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:واقعا این همون گودزیلا چند دقیقه پیشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان صدای دریارو میشنوه و لبخندی کم رنگی به تشبیه دریا میزنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:چی شد نظرت نگفتی دریا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:باشه قبول صلح میکنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان به زدن لبخند اکتفا میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو بلند میشود و میگوید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان بعد از حرفاش لبخند زد و بلند شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیک دفعه ای مثل جن چرخید و شروع کرد چیز چیز کردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:میگم دریا چیزه ببین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:چیزه بگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :من دارم میرم سر کار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :خب به من چه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان از حرصش دستی به موهایش میکشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :خب حالا که دوستیم من از سرکار که بیام گشنمه ناهار میخوام خب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:آهان خب بازم به من چه برو بیرون بخور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:خب خسته شدم همش بیرون غذا میخورم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :باشه بهش فکر میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان نیشش را باز میکند و برای تشکر بدون فکر مانند پسربچه های پنج ساله ذوق میکند و محکم لپ دریا راگلگون میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا با این کار ارمان ضربان قلبش بالا می رود و از خجالت لپ هایش قرمز میشود و تعجب می کند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان هم برای ماست مالی کردن سریع به اتاقش می رود انگار نه انگار او کاری کرده است و سریع لباس میپوشد و از اتاقش خارج میشود دریا را می بیند که هنوزم در همان حالت ایستاده خنده اش میگیرد و
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرای حرص دادن دریا میگوید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:عادی بودچیزی نبودکه اینطوری غرق شدی یه کار دیگه میکردم چیکار میکردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا از حرص میخواهد گل روی میز را به سمت ارمان پرتاب کند که ارمان زودتر از او از خانه خارج میشود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم میخواست با دیوار یکیش کنم پسره پورو گلدون سرجاش میگذارم به سمت اشپزخونه میرم مثلا قرار بود امیر اقا واسه من سوپ بیاره مثلا من مریضم همینجوری داشتم واسه خودم چرت و پرت میگفتم الکی وسط اشپزخونه ایستاده بودم که صدای زنگ ایفون اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنیشم باز شد فکر کنم امیر باشه سریع خودمو پرت میکنم رو ایفون (یعنی از اشپزخونه تا پذیرایی دوندگی میکنم)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرست بود امیر بودسریع در حیاط باز میکنم دو سه دقیقه طول کشید تا از حیاط بیاد در خونه باز میکنم که سرش میاره داخل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :سلام عشقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:سلام مزاحم سوپم کجاست گشنمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :یعنی تو واقعا خواهر منی این همه با
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irذوق گفتم عشقم نمیشد قهوه ایم نکنی مثلا ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: حالا بیخیال سوپ کجاست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :اخه کوری خواهر من نمیبینی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد قابلمه ی که دستش بود میاره جلو چشمام که اب دهنم قورت میدم سریع ازش میگیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیرم اشپز خونه در قابلمه برمیدارم بخار ازش میزنه بیرون یعنی گرمه بیا منو بخور بدون توجه به امیر که وسط پذیرایی خشکش زده یه بشقاب واسه خودم میارم و سوپ میکشم و مثل قحطی زده ها شروع میکنم به خوردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر هم که میبینه من خجالت نمیکشم خودش میاد اشپزخونه و روی صندلی میز ناهار خوری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروبروم میشینه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :همش مال تو اروم بخور میپره تو گلوت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:اخه خیلی خوشمزه است داداشی از طرف من مامان ب*و*س* بارون کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:خوب شد گفتی داشت یادم میرفت حتما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرو خونه مامان بابا دلشون برات تنگ شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اوردن اسم مامان بابا لبخندی میزنم واقعا خیلی دختر بدی هستم شاید الان دو هفته است که دیگه پیششون نرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:ابجی خودت ناراحت نکن فردا برو ناراحت شدن نداره منم دیگه برم کاری نداری دختر گل؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی به این همه محبتش میزنم از روی صندلی بلند میشم و میز دور میزنم کنارش میرم قدش ازم بزرگتر سرم بالا میگیرم و
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستام دور گردنش حلقه میکنم و بعدمحکم گونه اش رو گلگون میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:خیلی دوست دارم داداشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستانش رو دور کمرم حلقه میکنه و*ب*و*س*ه*ا*ی به موهایم میزند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:من بیشتر دوست دارم فینگیل خانم حالا هم دستات از دور گردنم باز کن که خفه شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی میزنم و یک قدم ازش فاصله میگیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:خب حالا میتونم برم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: مواظب خودت باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :تو هم همینطور ابجی مواظب خودت باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینو میگه و ازم دور میشه و قبل از خارج شدن از خونه دستی به معنی بای بای تکون میده که من هم مثل او این حرکت تکرار میکنم ثانیه ای بعد امیر رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیک روزی شاید رفتن من هم یک ثانیه طول بکشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیخیال فکر و خیال های مسخره میشم به سمت تلفن میرم و شماره ارمان میگیرم (خب من که حال غذا درست کردن ندارم میخوام ببینم سوپ میخوره یا باید درست کنم )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از چهار بوق جواب میده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:الو سلام خوبی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:سلام مرسی تو خوبی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :اره خوبم ممنون کاری داشتی زنگ زدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:اهوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :خب درخدمتم بگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :ارمان جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکر کنم شاخ دراورده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:با منی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :نه با دیوارم ارمان غذا چی میخوری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :نمیدونم هر چی درست کنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :مطمئنی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :اره چطور مگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:هیچی الکی پس منتظرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :باشه خداحافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:خداحافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از خداحافظی با ارمان میرم اشپزخونه نگاهی به قابلمه سوپ میندازم خب اندازه چهار نفر دیگه هست پس باید بیاد از همینا بخوره میخواست نگه هر چی خودت دلت میخواد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرست کن خب حالا که غذام حاضره میرم یه دوش بگیرم بو گند گرفتم به سمت اتاقم میرم و بعد از برداشتن لباس هام به حمام میرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوان رو پر از اب میکنم حالا که کاری ندارم یه ساعت اب بازی کردن هم بد نیست داخل اب گرم وان میخوابم و چشمانم میبندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از گذشت نیم ساعت از وان بیرون میام و حمام میکنم بعد از برداشتن حوله ام نگاهی بهش میندازم واقعا خیلی کوتاست ولی خب خوشگله حوله کوتاه خوشگلم میپوشم و از حمام بیرون میام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت میز ارایشم میرم و اولین کاری که میکنم موهام خشک میکنم بعد از خشک کردن موهام یه ارایش خوشگل میکنم نگاهی به ساعت میندازم ساعت یک بعد ازظهر فکر کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالان دیگه ارمان بیاد به سمت کمد میرم که لباس بپوشم همین که میام حوله دربیارم در اتاق یک دفعه باز میشه جیغ بلندی میکشم و به ارمان که مثل وحشیا سرش انداخته پایین اومده داخل نگاه میکنم سریع حوله ام درست میکنم و به سمتش میرم بدون سلام کردن و حرف دیگه و بدون توجه کردن به تعجبش دستام بالا میبرم و موهاش میکشم از کارم تعجب میکنه محکم تر میکشم که جیغش درمیاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:غلط کردی اینجوری اومدی داخل اخه خر نمیگی شاید من سرو وضعم مناسب نباشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :خب حواسم نبود ببخشید بابا ول کن اینارو کچلم کردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهاش ول میکنم و بهش نگاه میکنم میبینم که به یه جای خیره شده رد نگاهش میگیرم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجیغ بلندی میکشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:ارمان بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان که فکر کنم از ترس اینکه دوباره موهاش بکشم پرید بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای خدا ابروم رفت حالا چجوری برم بیرون من خجالت میکشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاووف چقد بی فکری پسر راست گفت دختره، صبح با اون گندت ظهر هم با این گندت معلوم نیست چه فکری بکنه به سمت اشپز خونه میرم و روی صندلی می نشینم تا دریا هم بیاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهتره اومد بیرون بهش بگم که خیالات مزخرف واسه خودش نکنه فکر کنه عاشقش شدم نه من عاشق ترنمم هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irده دقیقه بعد دریا اومد شلوار و تاپ مشکی پوشیده بود منو دید که داخل اشپز خونه ام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومد و قابلمه گذاشت روی گاز و رفت که واسم چای بیاره چای گذاشت جلوم و خودش روبروم نشست بهتر بود همین الان بهش بگم _ :ببین دریا خیال خام نکن من هیچ علاقه ای بهت ندارم اگه دیدی صبح اون اتفاق افتاد و حالا بماند همه ی این ها تصادفی بودن و باید بدونی که من عاشق ترنمم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا هر کلمه که از دهانم خارج میشد قرمز تر میشد وقتی حرفام تموم شد خیره شد تو چشمام نفرت از چشماش قشنگ میتونستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبخونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: تو پیش خودت چی فکر کردی که من میام عاشق آدمی مثل تو بشم نه خیال خام نکن من هیچ علاقه ای به تو ندارم بلکه اگه دیدی باهات دارم مثل ادم راه میام فقط بخاطر اون زر زدنای صبح خودت بود وگرنه من چیکار دارم به نری مثل تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلیاقتت همون ترنم که فقط بخاطر پولت اومده طرفت و تو هم صدرصد فقط بخاطر نیازت رفتی طرف اون هر لحظه از توهین هاش بیشتر عصبی میشدم بلند شدم ایستادم که اون هم بلند شد رفتم روبروش ایستادم و سیلی محکمی به دهنش زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:اینو زدم تا بفهمی نر داداشته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباز سیلی دیگری بهش زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :اینم زدم که بفهمی ترنم من مثل گل پاکه اما این تویی پلیدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازوهاش میگیرم و محکم به کابینت کنار گاز میکوبمش و به تلافی همه حرفاش دستش روی بدنه قابلمه داغ میزارم تا بفهمه با کی طرفه از درد جیغی میکشه که دلم میسوزه و دستش رها میکنم و بعد هم سوویچ ماشین از روی کابینت برمیدارم و از خونه خارج میشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان بار دیگر قلب دخترک را میشکند و خبرندارد روزی برای بودنش باید دست و پا بزند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین مرد خبر ندارد که ویران شدن زندگیش در اینده بخاطر همین نفرت هایست که بر قلب دخترک می زند روزی اتش این نفرت بدجور زندگی خوشش را سیاه میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا بعد از خارج شدن ارمان اشک هایش روان میشود انقدر عصبی میشود که بدون فکر تمام وسایل روی کابینت را یکی یکی بروی زمین میکوبد و یکی پس از دیگری می شکند و چه میفهمد این دخترک که حال پاهای خودش زخمی شده است اما او انقدر قلبش زخم خورده که توجه ای به زخمی شدن پاهایش نمیکند چشمش به عکس عروسی اش می افتد با سرعت از اشپزخانه خارج میشود و ان عکس را که از نظرش زیادی مزخرف است محکم به دیوار میکوبد او عصبی است و حالت جنون بهش دست داده در همین موقع ارمان برای برداشتن گوشیش باز به خانه برمیگردد در خانه را که باز میکند صداهای شکستن می اید سریع از حیاط عبور میکند و درخانه را باز میکند و دریا را می بیند که در حال شکستن وسایل است و بدون توجه به پاهای زخمیش به کارش ادامه میدهد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان دریا را صدا می زند دریا که متوجه ارمان میشود به سویش حمله میکند و دست های کوچکش را در سینه ارمان میکوبد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان سریع دریا رامهار میکند تا شاید این دخترک کمی ارام شود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا را محکم بین بازوهایش اسیرمیکند اما او همچنان گریه میکند و دستانش را در سینه ارمان میکوبد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان دستش را بر زیر زانوهای او میندازد و بلندش میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا را به اتاق خود میبرد و روی تخت میگذارد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودراکنارش میکشد و دستش را به دور کمر دریا حلقه میکند و محکم دربرمیگیرد باورش برایش سخت است که هم بازی بچگی هایش در چنین حالی باشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا کمی ارام تر میشود اما همچنان اشک از چشمان زیبایش میریزد و زمزمه های نامفهومی زیر لب میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان پشیمان از کار امروزش به دست سوخته شده دریا نگاه میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست دریا را میگیرد و بالا می اورد و نوازشش میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز برخورد دست ارمان دستش به شدت می سوزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجیغ بلندی میزند و بار دیگر چشمانش دریایی میشود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان از گریه دخترک بغض میکند و سر دریا را روی سینه خود میگذارد و در گوشش زمزمه های از بخشش میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی برگشتم خونه صدای شکستن از داخل خونه میامد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگران شدم قدم هام تندتر کردم وقتی وارد خونه شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا رو دیدم که داره گلدون روی میز به زمین میکوبه و خودش با پا روی شیشه ها راه می رود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداش میزنم که متوجه من میشه با چشمانی که از گریه زیاد به قرمزی میزد به سمتم حمله میکنه و محکم به سینه ام میزنه برای اروم کردنش محکم میگیرمش باز هم اروم نمیشه بلندش میکنم و به اتاق خودم میبرمش روی تخت میذارمش و خودم هم کنارش...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبی صدا گریه میکنه که تحمل نمیکنم و دستم دور کمرش حلقه میکنم این دختر همه ی بچگیم هر وقت از
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچیزی ناراحت بودم همیشه آرومم میکرد چطوری دلم اومد باهاش اینکارو بکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه دستش نگاه میکنم و میبینم که چه بلای سر این دختر مظلوم اوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستش بالا میارم و با همه ی وجودم نوازش وگلگونش میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز برخورد دستم دردش میگیره و جیغ دردناکی میزنه و چشمانش دریایی میشه از گریه های دردناکش بغضم میگیره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرش روی سینم میذارم و کنار گوشش بخشیدن طلب میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :ببخشید خانمی غلط کردم گریه نکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعزیزم گریه نکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگریه میکنه اما بی صدا این اذیتم میکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامروز خیلی اذیتش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرنوشت منو دریا اینه تقصیر اون نیست که دارم اذیتش میکنم مقصر اصلی پدر من و مادربزرگ اونه چه ربطی به این دخترک معصوم داره که اینطوری دارم عذابش میدم به گذشته فکر میکنم به کودکی خودم و دریا غرق میشم در خاطراتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#گذشته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختربچه ای با موهای بلند و زیبا با جیغ و فریاد مادرش را صدا میزند این دختر کوچولو زیادی شیطون است
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر کوچولو :ماااامااان بدو بیااا همسایه جدید داریم یه خانم و اقا هستن خیلی خوشگلن با یه پسر خیلی زشت مثل خرس میمونه مامان انقد چاقلو هست که میخوام سوزن بزنم بهش بادش خالی بشه ماااااماااان بیا دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:بسه دریا اومدم انقد جیغ نزن سردرد شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا زبونش را درمی اورد و به سوی اتاق برادرش میرود برادر بیچاره اش تنها نیم ساعت است که از مدرسه امده مگر این دخترک کرم هایش ارام میگیرند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه اتاق برادرش میرسد اما قبل از اینکه در را باز کند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع به حیاط می رود و ان مرغ تپل مپلی که با جیغ داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمادرش را مجبور کرد برایش بخرد را زیر ب*غ*لش میزند و اول به اتاق مادرش میرود و از وسایل خیاطی مادرش نخ محکمی برمیدارد و پاهای مرغش را با ان می بندد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند شیطنت امیزی میزند و به سمت اتاق برادرش میرود مرغ را روی سر برادرش میگزارد و نخی که به پاهای مرغ بسته بود را دور گردن برادرش میبندد و از اتاق سریع بیرون میرود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیک ساعت بعد جیغ کر کننده ی برادرش را میشنود سریع پشت پدرش سنگر میگیرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:باز با امیر چیکار کردی پدر سوخته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:یکم شیطنت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرش تبسمی به برق چشمان دخترکش میزند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل =حال
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان در گذشته اش سیر میکند که با شنیدن ناله های دریا متوجه او می شود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا زیرلب زمزمه میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:من پلیدنیستم من بد نیستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان از شنیدن زمزمه های دریا شرمنده می شود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستی درموهایش میکشد نگاهی به دست و پاهای دریا می اندازد بلند میشود و به اشپزخونه می رود و با جعبه کمک های اولیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرمیگردد دست و پای دریا را پانسمان میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از اتمام کارش کنار دریا مینشیند و شروع به حرف زدن میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:الان خوابی و دارم این حرفارو میزنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن دوست داشتم و همیشه به عنوان دوستم بودی دریا حتی از امیر بیشتر دوست داشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی وقتی از اونجا رفتین خیلی تنها شدم ازت دلگیر بودم تو دوستم بودی قول داده بودیم به هم که همیشه دوست بمونیم گذشت یک ماه بعد از رفتن شما خانواده ای جدیدی اونجا اومدن دوتا دختر داشتن اسم بزرگی ترانه بودو کوچیکی ترنم .ترانه خیلی خجالتی بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل تو شر و شیطون نبود همیشه همه بهش زور میگفتن اذیتش میکردن ولی من و اون با هم دوست شدیم بزرگ شدیم ۲۰ سالم که شد عاشقش شدم بهش گفتم اون هم بهم گفت عاشقمه گذشت هر روز بیشتر عاشق هم میشدیم که یه روز ترانه با دوستاش میرن اذربایجان و تفریح اما هوا مه گرفته بوده ساعت ۱۰ شب اصلا به جای دید نداشتن ترانه تصادف میکنه از دستش میدم سه سال افسرده شدم افتادم تیمارستان بعد از سه سال برگشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخونه تو نبودی ترانه هم نبود اما ترنم بود اون بدتر از من بود جونش ترانه بود من کمک اون کردم اونم کمک من کرد دوباره به زندگی برگشتیم دوسش دارم اما عاشقش نیستم ولی اون اینطور فکر نمیکنه نمیتونم منم ولش کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از ترانه به من پناه اورد درگیرم گیجم ازدواج یک دفعه ای منو تو ترنم دعوا ها همه این مشکلات مقصر تو میدونستم یادم رفته بود تو همون دوستمی که هر وقت اذیتم میکردن پسرا بدترین بلای ممکن رو به سرشون میاوردی من اون موقع ضعیف بودم ولی تو قوی الان تو در برابرم ضعیف شدی و من قوی و به جای دفاع از تو دارم اذیتت میکنم نمیدونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا من درگیر برزخم از یه طرف دوستم از یه طرف خواهر عشقم نمیدونم دریاحرفاهایش که تمام میشود به دریا نگاه میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه هنوز هم بعد از این همه حرف زدن او خواب است به چهره معصومانه دریا نگاه میکند و مهری بر پیشانی دریا میزند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:میخوام یه فرصت دیگه به خودم بدم دریا فرصت عاشق شدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه نمیخوام با سرنوشتم بجنگم میخوام منم باهاش راه بیام میخوام زندگیم قشنگ بشه دریا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه ی اینارو دوست دارم اما ترنم چی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم دوست دارم دریا تو رو هم دوست دارم اما نه مثل قبل ترنم بیشتر از تو دوست دارم دریا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچون پیشم بود چون کمکم کرد دریا و مکثی میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان نمیداند وقتی پیشانی دریا راگلگون کرد او بیدار شده نمیدانست با این حرف زدناش قلب کوچک دریا شکسته میشود ارمان چه میدانست دریا وقتی او از دوست داشتن خود نسبت به ترنم حرف میزند چه حالی میشود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیچاره دریا با التماس جلوی اشکانش را گرفته که ارمان به حرف هایش ادامه دهد دلش میخواهد ارمان بگویید که میخواهد عاشق او شود ولی چه خیال خامی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:دریا میخوام عاشق ترنم بشم میخوام تو هم مثل گذشته کمکم کنی باز بشی دوستم ولی ترنم بشه خانم خونم میخوام جای تو و ترنم عوض کنم دریا من خیلی دوسش دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا دیگر تحمل حرف های ارمان را ندارد چشمانش را باز میکند که ارمان تعجب می کند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:بیدار شدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :اره بیدار شدم که کمکت کنم به ترنم برسی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان با حالت مشکوکی میپرسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:از کی بیدار شدی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :از وقتی خواستی عاشق ترنم بشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان حرفی برای گفتن ندارد سرش را پایین می اندازد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :بخاطر امروز معذرت میخوام دریا دست خودم نبود عصبی شدم تحمل اینکه به ترنم و خودم توهین کنی نداشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:مهم نیست حرفات و کارت واسم مهم نیست فقط منتظرم هر چه زودتر خلاص بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان اخمی می کند یعنی وجودش برای دریا بی ارزش است
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:منم همینطور دلم میخواد هر چه زودتر تموم بشه و زندگیم به ارامش برسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا بغض میکند چه میدانست ارمان که با هر حرفش این دخترک چه عذابی میکشد اشک در چشمانش حلقه شده از جایش بلند می شود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:دریا ترنم باهام قهره میایی بریم بازار واسش یه هدیه بگیرم باهام اشتی کنه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:دوست تو من بیام باهات اگه یه وقت منو با تو ببینه باز بدتر میشه رابطه تون بهتره خودت بری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :اره راست میگی ناراحت میشه اگه با هم بریم پس خودم میرم فقط دریا تو هم به خودت فرصت بده عاشق بشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا دلش میگیرد از بی غیرت بودن این مرد و برای اذیت او هم شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:نیازی به فرصت نیست من عاشقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان تعجب میکند و عصبی می شود و پیش خود میگوید این دختر خجالت نمیکشد جلوی من از دوست داشتنش حرف میزند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو اخمی به دریا می کند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :خب من دیگه برم شب شد شاید دیر اومدم یه نفرم میفرستم خونه رو تمیز کنه فعلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیرود و دریا را با غم های دلش تنها میگذارد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :قسم میخورم ارمان قسم میخورم این دو ماه کاری کنم برای بودنم زانو بزنی از حالا به بعد میشم یکی مثل خودت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irســـخــت،ســنـگ،بـی رحـــم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از اینکه از خونه اومدم بیرون سوار ماشینم شدم فکرم درگیر حرف دریا بود گفت عاشقه نکنه عاشق خودم باشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو تکون دادم تا این خیالات مزخرف از سرم بره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا چی واسه ترنم بخرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاره طلا بهترین گزینه است
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم به سمت طلا فروشی محمد ماشین پارک کردم و پیاده شدم وارد که شدم یه دختر و پسر جون در حال انتخاب حلقه بودن که پشتشون به من بود محمد که دیدم سلام کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:اوه ببین کی اینجاس سلام ارمان جان چی شده اومدی اینجا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمین که محمد گفت ارمان دختره برگشت از دیدنش شوکه شدم ترنم بود که با دستاشو دور بازو یه پسر حلقه کرده بود چشمش که به من افتاد اول تعجب کرد اما به روی خودش نیاورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا لکنت جواب سلام محمد دادم و خیره شدم به ترنم بهم نگاهی نکرد و به محمد گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :اقا منو شوهرم این حلقه انتخاب کردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشـــوهـرم شـــوهـــرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدای من ترنم چی میگه یعنی این پسری که کنارشه شوهرشه این ممکن نیست وای خدایا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباورم نمیشه یعنی به همین سادگی کنارم گذاشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمش تقصیر اون دریا لعنتیه اگه تو زندگیم نبود الان ترنم پیش من بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباید خونسردی خودم حفظ کنم نباید کاری کنم که فکر کنه شکستم داده :محمد یه سرویس طلای شیک میخوام واسه دریا یه چیز که خاص باشه واسم بیار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irترنم با تعجب نگاهم میکنه که با پوزخند جوابش میدم و به شوهرش اشاره میکنم و نگاهم ازش میگیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرمیگیردم و به محمد نگاه میکنم که دنبال یه سرویس خاصه این سرویس به کی بدم دریا؟ که دلم نمیخواد سر به تنش باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاترنم که راحت منو کنارگذاشت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:عزیزم چقد دستات خوشگل میشن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :مرسی حامد واسه تو هم خوشگله اقایی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز عصبانیت دستی به موهام میکشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:محمد پس چی شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :الان صبر کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:اگه مشکلیه میتونم چند روز صبر کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :اگه میتونی صبر کنی بهتره چون فردا یا پس فردا سرویس جدید برام میارن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :اوکی پس زنگ بزن بای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از حرفم سریع از طلا فروشی محمد بیرون میام و دکمه پیراهنم باز میکنم باورش سخته ترنم دوسش داشتم یعنی باید اینجوری جواب دوست داشتنم میداد چرا من خدا چرا همیشه شکست خورده منم چرا همه ی بلاها رو سر من میاری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه ایناها برمگیرده به اون دختره ی عوضی اگه نبود ترنمم پیشم بود کنارم بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار ماشین میشم و به علی زنگ میزنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :سلام علی خونه ای میخوام بیام اونجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:علیک سلام خوبم تو خوبی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :پسر حوصله ندارم عصبیم امادش کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:اوکی تو که هر وقت پاچه گیر بودی میایی سراغ من منتظرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقطع میکنم و گوشی روی صندلی کنارم پرت میکنم پام روی گاز فشار میدم و به سمت خونه علی میرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماشین پارک میکنم و میرم بالا زنگ میزنم که علی در و بار میکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنارش میزنم و به سمت شیشه های پر از مشروب میرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیشه رو بر میدارم و سر میشکم اروم که نمیشم هیچ بدتر هم میشم یه پ*ی*ک دو پ*ی*ک انقدر میخورم که دیگه تعادل هیچ کاری ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:علی منو ببر خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:پسر با این حالت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :اره علی پاشو منو ببر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعلی بلندم میکنه و باهام پایین میریم سویچ ماشین از جیبم بیرون میاره و منو سوار ماشین ومیکنه خودش هم سوار میشه و به سمت خونه حرکت میکنه وقتی رسیدیم پیاده میشم و با علی خداحافظی میکنم کلید میندازم و در خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباز میکنم دریارو میبینم که روبروی تلویزیون نشسته و داره فیلم میبینه به سمتش میرم و از روی مبل بلندش میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانای کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان به سمت دریا میره و اونو از روی مبل بلند میکنه و محکم تکون میده و با داد میگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :دریا ترنم هم رفت شوهر کرد دریا دارم میمیرم اول ترانه ام بعدش ترنم تو هم رفتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی برگشتی دریا ارومم کن مثل بچگیام آرومم کن بگو ارمان پیشتم مثل بچگی واسم لالای بخون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا با چشمانی اشک الود به مرد روبرویش نگاه میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدریا با عجز ارمان را صدا میزند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین چه رمان چرتی
00این چه رمان چرتی بود حالم بهم خورد حیف وقتم اته دختر هم اینقدر بی غرور واقعا خجالت اوره
۷ ماه پیش- ۵۱ ساله 00
به نظرم خیلی واقیعت پیش پا افتاده هستند ومسخره بریم جلو تر شاید بهتر بشه
۸ ماه پیش گل دختر
۱۶ ساله 00عالی بود فقط زیادی کل کل میکردن این یکم خسته کننده بود ولی درکل خوب بود دست نویسنده درد نکنه✨️❤️
۱ سال پیشرضا
00بسیار ضعیف
۱ سال پیشBahareh
00آبکی، مخصوصا اخرش💩
۱ سال پیشSepanta
۲۱ ساله 40رمان خوبی بود،اما ارزش زن رو اورده بود پایین همش کتک بعد هم مثل مسخره ها هی معذرت خواهی ینی چی حاجی
۱ سال پیشزهرا
۱۶ ساله 10رمان خوبی بود فقط زیادی غیر واقعیتی بود و ادماش بی ثبات بودن
۲ سال پیشلاریسا
۱۸ ساله 00چرت ترین رمانی که تا حالا خوندم 💩💩
۲ سال پیشپری
10خیلی مزخرف بود🤮
۲ سال پیشتی تی
00خیلی پرش داشت اصلا شبیه یک زنگی نبود حیف وقتم
۲ سال پیشتی تی
00مسخره ترین رمان خاور میانه🤮
۲ سال پیشامیر
۱۵ ساله 10خوب بود
۲ سال پیش..
۲۰ ساله 01به نظرم خوب بود ولی اینجاشون نفهمیدم وقتی پوریا میاد همه قیافش میبینن چطور اون میرع ارمان میاد بعد کسی اونو نمیشناسه امکان نداره چهرع داماد کسی نشناسه
۲ سال پیشیاسی
۱۹ ساله 00چی بگم موضوع رمانش خوب بود ولی رمان خیلی ساده بودهنگار رمانوخلاصه نوشته بودن قلم نویسنده هم ضعیف بودولی خوب بازم خسته نباشین واسه نوشتن رمان وقت گذاشتین
۲ سال پیش
سحر
00واقعا چرت ومزخرف بود